آنکه جامه دانش بپوشد، عیبش از مردم نهان ماند [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :5
کل بازدید :61926
تعداد کل یاداشته ها : 68
03/11/30
12:32 ع

معجزه ی انقلاب اسلامی در دهه ی 50 و معجزه ی جنگ هشت ساله در دهه ی 60 اتفاق افتاد. اوایل جنگ بعضی از برادران عادت کرده به بخشنامه و دستورالعمل های خشن نظامی می گفتند شما چه می گویید؟ در مقابل پنجاه تانک، پنجاه تانک لازم است ولی ما نداریم! راست هم می گفتند ما نداشتیم. می گفتند نمی شود ولی جوان ایرانی نشان داد که می شود آن نیروی مجهز نیامده بود که برود. آمده بود که بگوید جمهوری اسلامی نتوانست خودش را حفظ کند، اما پس از مدتی مجبور شدند بعد از تحمل آن همه خسارت و دادن 50-60 هزار اسیر راهشان را کج کنند و از زیر تازیانه ی خشم و اراده ی جوانان ما بیرون بروند و به کشور خودشان برگردند، چه کسانی این کار را کردند؟ جوانان ما.

جوان این مملکت کاری کرد که تا آن روز هیچ ملتی نتوانسته بود چنین کاری بکند، جوان این مملکت با تن و جسم خود به خیابان های این کشور آمد و آن چنان این حضور را با جسم خود برجسته کرد که آن نظام تا دندان مسلح متکی به پشتیبانی همه ی سیاست های استعماری دنیا، دید دیگر جای نفس کشیدن را ندارد لذا مجبئر شد فرار کند برود. ماندلا قبل از این که در آفریقای جنوبی به پیروزی برسد به ایران آمد ما تجربه هایمان را به او گفتیم و آن تجربه عبارت از این که انسان های داوطلب، زن و مرد با جسم خوذشان به خیابان ها آمدند، نه با مشت شان نه با سلاح شان، نه با نارنجک شان، نه با خانه ی تیمی شان، بلکه با تن خودشان آمدند، روی خود را هم نبستند، با صورت باز آمدند، او سری تکان داد، بعد از رفتن او، یکی دو ماه طول نکشید که خبرهای تظاهرات مردمی عظیم آفریقای جنوبی را در روزنامه ها خواندیم، من فهمیدم که این بذر سبز شد، عین همان وضعیت «انقلاب» ایران. و این الگوی ملت ها برای آزادی خواهی به وسیله ی جوان ایرانی در دهه ی 50و60 اتفاق افتاد. جوان ایرانی که در دهه ی 60و50 آن معجزه ها را آفرید، چرا در دهه ی 80و90 نتواند معجزه کند، آن کسانی که در طول سال ها این کشور را از این همه گردنه و گذرگاه دشوار پر خطر عبور دادند، باز هم می توانند.

این نسل «نسل امروز» در محیطی بار آمده که از محیط 30 سال و 35 سال قبل به مراتب پاکیزه تر و بهتر است. کسانی که در این محیط متولد شده اند به برکت هدایت دینی توانسته اند آن کار عظیم را انجام دهند و آن ایمان های پولادین و استوار را عرضه کنند، جوانی که پرورش یافته ی دوران انقلاب است از معرفت دینی برخوردار است، ایمانش هم ایمان عمیقی است، البته احتیاج دارد که تغذیه ی معنوی و فکری دائمی شود.

امروز در عرصه ی جهانی و در فضای بین المللی مسائل ایران یکی از برجسته ترین مسائل در مقابل چشم هاست، انقلاب اسلامی آمد و آن سر رشته های نفوذ و دخالت و آن دام هایی را که مراکز حیاتی ملت ایران در پیچ و خم آن ها اسیر شده بود برید، گسست و دست بیگانه را قطع کرد، اما این کار را چگونه کرد؟ چه کسی می توانست با عظمت و قدرت و اراده و ایمان خود در مقابل دشمنانی که دهه های متوالی این مملکت را زیر فشار اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خودشان گرفته بودند بایستد و مقاومت کند و آن ها را از کشور بیرون نماید. بعد هم در مقابل اخلال گری و توطئه و انواع و اقسام زمینه سازی «دشمنان» آن ها برای از پا انداختن مقاومت مردم قهرمانانه بایستد و توطئه ها را خنثی کند. این عظمت متعلق به ملت ایران بود آن هم به برکت ایمانش، و در این میان فداکارترین مجاهدین، جوانان بودند.

یک روز محمدرضا پهلوی را بر سر کار آوردند تا چوب حراج به هستی ملت بزنند و روز دیگر جنگی تحمیلی را آغاز کردند برای این که مقاومت این ملت را در هم بشکنند، اما نتوانستند.

امروز ملت ایران راهی را در دنیا باز کرده که همه ی قدرت قدرتمندان بین المللی و استکبار جهانی نمی تواند مانع از پیمودن آن راه توسط انسان ها شود، امروز هم در میدان مجاهدت در راه آرمان های اسلامی و در مقابله با دشمنی و دشمنان این کشور اگر لازم باشد، میلیون ها جوان مؤمن و با اخلاص با همه شور و حرارت ایمانی مقاوم مثل کوه ایستاده اند.

اما امروز انقلاب ما، که نو و جوان است به یک سرعت عمل همراه با برنامه ریزی صحیح در جهت خودسازی و پیشرفت احتیاج دارد تا بتواند زبان دشمنان را کوتاه نماید و حضور خود را چه از جنبه ی علمی، چه از جنبه ی عملی بر همه ی آنان تحمیل نماید، اما گاهی یک غفلت و سستی و سهلنگاری ممکن است یک محصول عظیم را بر باد دهد، انقلاب ما از هر سو در تهدید است، خواه خارجی و خواه داخلی اما این را بدانیم که طبق نظر ولایت اگر از داخل این ملت دشمنی داخلی نداشته باشد، نفوذی نداشته باشد، دوچهره گاندر مسائل کشور تخریب نکنند، دشمن خارجی نمی تواند کار زیادی انجام دهد.

بعضی تهدیدها از درون ماست هر چیزی که به سلامت، ایمان و عظم و نشاط لطمه بزند و کار و کوشش و تحصیل جوانان را معوق بگذارد، بی بند و باری، مواد مخدر، ولنگاری، بی اهمیتی به علم و درس و کار، سرگرم شدن به مناقشات اجتماعی بیهوده تهدید است. بی اعتمادی به نظام و مسؤلین، غفلت مسؤلان، درگیری داخلی، تهدید است.

برنامه ریزی دشمن بیرونی در مراکز قدرت جهانی هم تهدید است، یک ملت بیدار، یک ملت آگاه، یک ملت زنده و جوان که با تسخیر لانه ی جاسوسی هوش انقلابی خود را در کشتن نطفه ی شرارت نشان داد، و در جریان کودتای نوژه خیانتکاران را قبل از جنایت دستگیر ساخت، این تهدیدها را از سر راه خودش بر می دارد، هم چنان که در برابر یاوه گویی سلمان رشدی می ایستد، یادش هست که صحرای طبس آبروی چه قدرت شیطانی را ریخته، و می داند از میکونوس تا کنفرانس برلین و محور شرارت و پروتکل هر چه هست همان تهدید بیرونی است که گاه از دل روزنامه های زنجیره ای بیرون می آید و گاه از آستین کنفرانس های برلین♦



  
  

سلام


اومدن ماه ربیع الاول رو به همه تبریک میگم.....


جمعه قراره به اتفاق دوستان بریم کوه جای همه رو خالی میکنم ایشالا که بهمون خوش بگذره


چند روز پیش کتاب زبان فارسیم رو گم کردم که امروز از تو حیاط مدرسه پیداش کردم این قدر خوشحال شدم که حد نداره.....با خودم گفتم نخیر اصلا انگار نه انگار که ما دوم دبستان یه درس خوندیم به نام تصمیم کبری گویا که این کتابهای قدیمم خیلی روی ما تاثیر نداشته!!!!!!


چند روز پیش باید یه انشای طنز با یکی از این موضوعات می نوشتیم:شتر در خواب بیند پنبه دانه/گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدن گردن مسگری/به روباه گفتن شاهدت کیه گفت دمم


خلاصه که من نشستم به انشا نوشتن کلی هم طول کشید تا تموم شد!!!!!!فردا وقتی با ذوق تمام رفتم که انشام رو بخونم معلممون نذاشت گفت حالا وقت نداریم


من کلی ناراحت شدم اما گفتم اکشال نداره من تو وبلاگ کلی دوست خوب دارم حالا که معلم گرام نظرش رو در مورد انشام نگفت شما بخونید و نظرتون رو بگید لطفا برام نظراتتون خیلی مهمه:


می خوام یه انشا بنویسم اونم چی؟انشای طنز!!!اونم کی؟روز شهادت امام رضا....اصلا انشا نوشتنم نمیاد خب چی کار کنم؟؟؟؟


اگه یه وقت به انشام خندیدین خب اشتباه کردین بدونید که این حرف دل منه:       خنده را معنای سرمستی مدان              آن که می خندد غمش بی انتهاست


موضوع انشایی که قرار بود راجع بهش بنویسم چی بود؟آهان یادم اومد شتر در خواب بیند پنبه دانه.......


هر چند که در مثل جای هیچ مناقشه ای نیست و کسی حق نداره بهم بخنده ولی ما ضرب المثل رو عوض می کنیم:الهه در خواب بیند پنبه دانه!!!!!


از اینا که بگذریم داشتم خوابم رو تعریف میکردم این که خواب پنبه دانه میدیدم......ولی یه چیزی اصلا کی میدونه پنبه دانه چی هست؟کسی می دونه آیا؟اگه کسی فهمید به من هم بگه لطفا.....


از موضوع دور نشیم داشتم میگفتم خواب دیدم که تو مرحله آخر المپیاد هم قبول شدم اونم با مدال طلا!!!!!روی صندلی نشسته بودم و منتظر بودم که اسمم رو بخونن تا برم مدالم رو بگیرم اسمم رو صدا زدن به سمت سکو رفتم از پله ها رفتم بالا مجری گفت:تقدیر میکنیم از سرکار خانومه............


الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه مگه با تو نیستم پاشو مدرست دیر میشه!!!!!!این صدای مادرم بود که با تمام محبت داشت فریاد می کشید،ای بخشک ای شانس....تو خواب هم نمی تونیم پنبه دانه ببینیم


البته می تونم در مورد یه چیز دیگه هم بنویسم :گنه کرد در بلخ آهنگری.....به شوشتر زدن گردن مسگری


من اصلا و اصولا چیزی راجع به آهنگری و مس گری نمی دونم کلا رابطم با فلزات و متالوژی خوب نیست تنها چیزی که به فکرم می رسه اینه که چه بدبخت بوده اون مسگره فکر کن مثلا داری همین جوری تو خیابون راه میری یکی میاد بهت میگه چون تو توی جنایت میدان سرو!!!!نه ببخشید کاج که توی تهران اتفاق افتاد نیومدی و کمک نکردی محکوم به مرگی.....حالا تو بیا و بفهمون که اصلا معنی میدان رو نمیدونی و تا دیروز به میدان میگفتی فلکه!!!!!!!


یا اصلا چرا راه دور بریم فکر کن وقتی تو مغازه داری خرید میکنی یکی میاد و بهت میگه رای تو باعث شد حسنی مبارک به ریاست جمهوری برسه!!!!!حالا تو بیا و ثابت کن که من اصلا تا حالا تو عمرم مصر روندیدم اصلا کدوم قسمت نقشه میشه ؟؟؟؟؟؟تازه من حق رای ندارم که به اون نامبارک شما رای بدم ولی کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟


حالا باز جای شکرش باقیه که بلخ و شوشتر توی ایران نیست.نمی دونم احتمالا کسایی که ازدولت ناراحتن و از دستش می نالن چیزی را جع به این ضرب المثل نشنیدن وگرنه حتما خدا رو هم شکر می کردن که دارن تو همچین کشور امنی زندگی می کنن حالا چه اشکالی داره اگه روزی10-12 نفر تو شهر توسط زور گیرها زور گیری بشن!!!!!


تا اونجایی که میدونم بلخ و شوشتر قبلا جز ایران بودن ولی ما بنا رو روی خوش بینی میگذاریم و میگیم این ضرب المثل بعد از دوره قاجار ساخته شده یعنی دقیقا بعد از این که بلخ و شوشتر از ایران جدا شدن


میگم یه کار دیگه می کنم اصلا بی خیال انشا میشم فردا که رفتم مدرسه خانوم جهانی(دبیر زبان فارسی) گفت بیاو انشات رو بخون میگم:خانوم کی؟من؟کجا؟چی کار؟ انشا؟


خانوم باور کنید شما حرفی از انشا نزدید!!!!خانوم باور کنید.....اصلا اگه باور نمی کنید از بچه ها بپرسین بچه ها خانوم گفتن انشا بنویسیم؟؟؟؟؟؟؟


هر چند که مطمئنم خانوم جهانی خواهد گفت:به روباه گفتن شاهدت کیه؟گفت دمم!!!!!!


خدا جونم فردا رو بخیر بگذرون......


***********************************************************************************************


کلمات چند سری قبل رو با کمک سوگل جون جمع کردم و البته از تو همون پست میتونید به خونید معنی کلمه هارو البته به جز کلمه خالوارسی که هیچ کس نتونست جوا بده و به معنای جست و جو کردن بود...در ضمن سنا هم بالاخره منبعش رو لو داد........................


در تمبه:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


کاغذ باد:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


واحد:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


آجیر:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


89/11/27::: 1:8 ص
نظر()
  
  

روزها و روزها گذشت......چهل روز پی درپی....چهل روز بی قراری و چهل روز سردرگمی.....چهل روز ناباورانه!


باور میکنی؟چهل روز است که دیگر در میان ما نیست......چهل روز است که مردم کوفه از کرده خود پشیمانند!........چهل روز است که علی(ع) پدر ندارد و بی یاور است.....چهل روز است که رباب همسر ندارد و تنهاست چهل روز است که زینب بی برادر است و نمیداند که شب ها باید با چه کسی درد و دل کند!......چهل روز است که شیعیان پسر پیامبر را در میان خود ندارند!


چهل روز است که حسین به دیدار یار شتافته است و به وصال محبوب خویش رسیده.....چهل روز است که با جد خود دیدار کرده است.....چهل روز است که پدر و مادرش را ملاقات کرده......


چهل روز میگذرد از ندای"هل من ناصر ینصرنی"و چهل روز میگذرد از وقتی که کسی به این ندا پاسخ نگفت!


میگویند خاک سرد است سرد تر از آنی که بتوانی فکرش را بکنی رفتگان زود فراموش میشوند زودتر از آن چه که فکرش را بکنی.....اما مولای ما تا این جهان بر پاست زنده خواهد ماند....او هست و شیعیان به فریادش پاسخ خواهند گفت......


یزیدیان جنگیدند تا به قدرت برسند تا یاد و نامشان در جهان همواره زنده بماند و این گونه شد تا جهان پایدار است نام یزیدیان خواهد ماند و تا جهان پایدار است آه و لعن و نفرین شیعیان با ایشان خواهد ماند......


چه زود می آیند و میروند از پی هم روزها! محرم آمد و به سرعت باد تمام شد و با خود تاسوعا و عاشورا را برد شاید سالی دیگر!!!!!.....صفر هم آمد و چهل روز از شهادت جان گداز آقای عزیزمان میگذرد...آمده است و خواهد رفت شاید سالی دیگر!


*****************


از وقتی که یاد دارم شرکت میکردم در مراسم عاشورا و اربعین و تا آن هنگام که به یاد دارم عاشقش بوده و هستم.....دل تنگم....بیشتر از آنچه که فکرش را بکنی دل تنگ در حسرت بین الحرمین....دلتنگ در حسرت حرم عباس(ع) و دلتنگ در حسرت دیدن ضریح شش گوشه


آقای من زیارتت لیاقت می خواهد میدانم بهتر از هرکس دیگری اما تو مهربان تر از آنی که نا لایقان را از حرمت برانی تو بزرگتر از آنی که دست رد به سینه دوستدارانت بزنی........آرزومندانت را در حسرت دیدارت مگذار!!!


پ.ن:ببخشید دلم گرفته بود و گرنه اصلا قرار نبود چیزی بنویسم شما به بزرگی خودتون ببخشید!


 


 


 


  
  

نمی دونم در مورد اسم خیابون های مشهد چیزی می دونید یا نه؟نمیدونم از تعویض اسم خیابون ایرج میرزا به جلال آل احمد اطلاعی دارین یا نه؟!!!!!خب البتا که این اتفاق حدود یک سال پیش افتاد....اتفاقی که خیلی ناگهانی افتاد و بعد از انجامش همه از تعجب دهن هاشون وا مونده بود!!!!!



اتفاقی که شهردار محترم لطف کردن در آخر با یه سری کلمات قلنبه سلنبه سر و تهش رو هم آوردن تا دیگه کسی ازشون نپرسه که اگه ایرج میرزا بد بود خب چرا از اول به این اسم خیابون نام گذاری کردین!!!!حالا گیرم که کردین چرا بعد از 40-50 سال یادتون اومده که ایرج میرزا شعرهای خوبی نگفته!!!!!!(حالا یکی نیست بیاد به خودم بگه تو چرا داری بعد از یک سال از این اتفاق مینویسی!؟؟؟؟)من همین جا بگم اگه کسی بپرسه بهش میگم سوال خوبیه اگه جوابش رو پیدا کردی به من هم بگو!!!!!



امروز به اتفاق دوستان گرامی نشسته بودیم که یکی از بچه ها شعر معروف قلب مادر ایرج میرزا که احتمالا برگرفته از یکی از سروده های شیللره رو برامون خوند....البته که من این شعر رو قبلا هم خونده بودم ولی خب هر دفعه که می خونمش لذت می برم به نظرم هیچ شاعری نتونسته مهر و محبت مادرانه  رو این قدر قشنگ به تصویر بکشه ....به نظرم این شعر یه احساس خاص رو به آدم منتقل میکنه.....بعد فکر کردم که کار شهرداری اشتباه بود که اسم این خیابون رو بعد از این همه سال عوض کرد خب هیچ کس منکر این قضیه نیست که ایرج میرزا شعر های غیر اخلاقی هم داشته ولی به هر حال شاعر بوده دیگه و بعضی وقت ها شاعر ها یه کارایی میکنن!!!!!تازه همین شعر های غیر اخلاقی رو سعدی خودمون هم داره البته با شدت کمتر!!!!!!پس چرا کسی اسم میدون سعدی رو عوض نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من با گذشت یک سال از اون ماجرا هنوز هیچ مشهدی رو ندیدم که اون خیابون رو با نام جلال آل احمد نام ببره!!!!!
اینا همه رو گفتم تا شعر قلب مادر ایرج میرزا رو بذارم واستون بخونیدش جالبه:
               " قلب مادر"
داد معشوقه به عـــــــــــــاشق پیغام
که کند مـــــــــــــادر تو با من جنگ
هر کجا بیندم از دور کـــــــــــــــــند
چهره پر چین و جبین پــــــر آژنگ
با نگاه غضب آلــــــــــــــــــــود زند
بر دل نازک من تیر خــــــــــــدنگ                                                                                                               
از در خانه مرا طـــــــــــــــــرد کند
همچو سنگ از دهن قـــــــــلماسنگ
مادر سنگ دلت تا زنــــــــــــده ست
شهد در کام من وتست شـــــــــرنگ
نشوم یک دل و یک رنگ تــــــو را
تا نسازی دل او از خــــــــون رنگ
گر تو خواهی به وصالم بــــــــرسی
باید این ساعت بی خـــوف و درنگ
روی و سینه ی تنــــــــــــگش بدری
دل برون آری از آن سینـه ی تــنگ
گـــــــــرم وخونین به منش باز آری
تا بـــــــرد زآینه ی قلبــــــــــم زنگ
عــــــــاشق بی خـــــــــــرد ناهنجار
نه بل آن فاسق بی عصمت و نــنگ
حــــــــرمت مادری از یـــــــاد ببرد
خیره از بـــــــــــاده و دیوانه زبنگ
رفت و مـــــــــادر را افکند به خاک
سینه بـــــــدرید و دل آورد به چنگ
قصد سر منزل معشوق نــــــــــــمود
دل مـــــــــادر به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمــــــــــین
و انـــــــــدکی سوده شد او را آرنگ
وآن دل گرم جـــــــــان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بی فــــــــــــرهنگ
از زمین باز چو برخـــــــاست نمود
پی بــــــــــــــــــــــرداشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خـــــــــــون
آید آهسته بـــــــــــــــرون این آهنگ
آه دست پسرم یافت خــــــــــــــراش
آه پای پسرم خــــــــــــورد به سنگ


           "این هم دلایلی که برامون آوردن واسه تغییر نام!"



    
بچه ها این سری کلمات مشهدی رو نمیذارم فقط یه چیزی سرکار خانوم سنا از وبلاگ منتظر روشنی طبق قرارداد قبلی قرار شد اگه نتونستی به کلمه ها جواب بدی منبعتون رو معرفی کنی من الکی این کلمه هارو نذاشتم کلی تحقیق و تفحص کردم تا تونستم پیداشون کنم پس سریع معرفی کن منبعتون رو!!!!!!!


وفات امام رضا .ع. ولی نعمتمون نزدیکه واین روز ها مشهد خیلی خیلی خیلی شلوغه برای همین هم ما سعی میکنیم که خیلی حرم نریم که زائرهایی که ازراه های دور اومدن بتونن زیارت کنن....ولی اگه یه وقتی آقا طلبید و رفتم به یاد همتون هستم


  
  

سیب و  فریب


همیشه هم قافیه بوده اند


سـ ـ ـ ـیب و فـ ـ ـ ـریب


حتی زمانی که هیچکس شعری نگفته بود


و حالا که هیچ کس شعر می گوید


ما همه با هم


می گوییم: ( ســــــــــــــیب)


و دوربین های عکاسی را فریب می دهیم


تا پنهان کنیم آن اندوه موروثی را پشت این لبخند مصنوعی;


 


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >